Spinne

ساخت وبلاگ

آن شرلی : یتیمی تخیلی، پرحرف و یتیم مو قرمز که در 11 سالگی با متیو و ماریلا کاتبرت زندگی می کند. آن بسیار حساس است و از رنگ موهایش متنفر است. دوران کودکی تیره و تار آن در انتقال از یتیم خانه به خانه های پرورشی و مراقبت از کودکان کوچکتر سپری شد. او هیجان زده است که بالاخره یک خانه واقعی در گرین گیبلز دارد.

ماریلا کاتبرت : خواهر متیو، زنی سختگیر اما منصف است که "درخشش های شوخ طبعی" دارد. زندگی او تا آمدن آنه بی رنگ و بدون شادی بوده است. او سعی می کند نظم و انضباط را در کودک القا کند، اما به شادابی و شادی آن عشق می ورزد.

متیو کاتبرت : برادر ماریلا، مردی خجالتی و مهربان که از همان ابتدا به آن علاقه داشت. این دو به سرعت دوست می شوند و او اولین کسی است که عشق بی قید و شرط آن را نشان می دهد. اگرچه ماریلا مسئولیت اصلی تربیت آن را بر عهده دارد، اما متیو هیچ ابایی از "فاسد کردن" او و اغوا کردن او با لباس های زیبا و کفش های فانتزی ندارد.

دایانا بری : دوست صمیمی آن و یک روح خویشاوند. آن و دایانا از همان لحظه ای که با هم آشنا می شوند بهترین دوستان می شوند. او تنها دختری در سن آن است که نزدیک گرین گیبلز زندگی می کند. آن دایانا را به خاطر زیبا بودن با موهای مشکی و چهره بی عیب و نقص و خلق و خوی مهربانش تحسین می کند. دایانا تخیل روشن آن را ندارد اما دوست وفاداری است.

گیلبرت بلیت : یک همکلاسی خوش تیپ، باهوش و شوخ، دو سال بزرگتر از آن، که او را دوست دارد. غافل از حساسیت آنه در مورد موهای قرمزش، سعی می‌کند با در دست گرفتن قیطانش و نامیدن «هویج» در کلاس، توجه او را به خود جلب کند و او یک تخته سنگ را بالای سرش می‌شکند. علیرغم تلاش های او برای عذرخواهی، خشم و لجبازی آن، او را برای چندین سال از صحبت کردن با او باز می دارد. با این حال، در پایان کتاب، آنها آشتی می کنند و دوستان خوبی می شوند.

برای مشاهده و دانلود کتاب صوتی آنشرلی در گرین گیبلز به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.

روبی جیلیس : یکی دیگر از دوستان آن. روبی با داشتن چندین خواهر "بزرگ شده" دوست دارد دانش خود را در مورد بیو با دوستانش به اشتراک بگذارد. یاقوت زیبا، با موهای بلند طلایی.

جین اندروز : یکی از دوستان مدرسه آن، او ساده و معقول است. او از نظر آکادمیک به اندازه کافی خوب است تا به کلاس آن در کوئینز بپیوندد.

جوزی پای : یک همکلاسی که عموماً مورد علاقه سایر دخترها (همانطور خواهر و برادرش) است، جوزی بیهوده، ناصادق و به محبوبیت آن حسادت می کند.

پریسی اندروز : یکی دیگر از همراهان مدرسه آن، که گمان می رود با معلم، آقای فیلیپس، رابطه دارد.

خانم راشل لیند : خانم لیند که همسایه متیو و ماریلا است، یک فرد پرمشغله مشهور است، اما همچنین سخت کوش و خیریه است. اگرچه او و آن به دلیل انتقاد صریح خانم Lynde و خلق و خوی کوتاه آن، به اشتباه شروع می کنند، اما خیلی زود به هم نزدیک می شوند. خانم Lynde با توماس Lynde ازدواج کرده است که چندین بار از او نام برده می شود اما هرگز ظاهر نمی شود و ده فرزند بزرگ کرده است.

آقای فیلیپس : اولین معلم آن در Avonlea، آقای فیلیپس بین دانش‌آموزان محبوبیتی ندارد. در مورد آن، او به طور مداوم نام او را اشتباه می نویسد (بدون "E") و تنها او را از بین دوازده دانش آموزی که دیر می رسند تنبیه می کند، در نتیجه آن برای چند هفته از حضور در مدرسه امتناع می کند. یک بار، او آن را به خاطر از دست دادن عصبانیتش با گیلبرت بلیت تنبیه کرد. او را فاقد نظم و انضباط توصیف می‌کنند و آشکارا به یکی از شاگردان بزرگ‌ترش، پریسی اندروز، «دادگاه» می‌پردازد.

خانم موریل استیسی : معلم جایگزین پرانرژی آن. طبیعت گرم و دلسوز او برای دانش‌آموزانش جذاب است، اما برخی از والدین قدیمی‌تر آوونلیا روش‌های تدریس او را قبول ندارند. خانم استیسی یکی دیگر از "روحهای خویشاوند" است که آن به او به عنوان یک مربی نگاه می کند. خانم استیسی آن را تشویق می کند تا شخصیت و عقل خود را توسعه دهد و به او کمک می کند تا برای امتحان ورودی آکادمی کوئینز آماده شود.

آقا و خانم آلن : وزیر و همسرش همچنین با آن دوست می شوند و خانم آلن به شدت صمیمی شده است. او به عنوان زیبا توصیف می شود و یک "روح صمیمی" است.

آقا و خانم بری : پدر و مادر دایانا. آقای بری در اواخر کتاب وقتی آن و دایانا را به شارلوت تاون می‌راند، دیده نمی‌شود. او یک کشاورز است. در نزدیکی پایان کتاب، او پیشنهاد می‌کند که چند تراکت برای کمک به آن و ماریلا پس از مرگ متیو اجاره کند. خانم بری یک پدر و مادر سختگیر است. بعد از اینکه آن به طور تصادفی دایانا را مست می کند، خانم بری دیانا را از داشتن کاری با آن منع می کند. این تحریم پس از نجات خواهر کوچکتر دایانا، مینی می، لغو می شود.

مینی می بری : خواهر بچه دایانا که با ابتلای آن به کروپ جانش را نجات می دهد .

خانم ژوزفین بری : عمه بزرگ و ثروتمند دایانا از شارلوت تاون. او در ابتدا شدید است، اما به سرعت توسط تخیل آن جذاب و سرگرم می شود و او و دایانا را به چای دعوت می کند. او از آن به عنوان "دختر آنه" یاد می کند و حتی دمپایی های مهره ای برای آن به عنوان هدیه کریسمس می فرستد.

خانم هاموند : آن برای بخشی از زندگی قبل از گرین گیبل با او زندگی می کند و از سه مجموعه دوقلو خانم هاموند مراقبت می کند. زمانی که خانم هاموند پس از مرگ ناگهانی شوهرش مجبور به شکستن خانه اش می شود، آن به آسایشگاه یتیم Hopetown فرستاده می شود.

Spinne...
ما را در سایت Spinne دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pinemind pinemind بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 7:55

کتاب صوتی صخره برایتون علیرغم اینکه پینکی مذهب کاتولیک رومی دارد - چیزی که با رز مشترک است - یک جنایتکار سرسخت است که قادر به خشونت وحشیانه است. پینکی پس از اینکه متوجه شد بروئر به گانگستر رقیب، کولئونی، پول محافظت می‌پردازد، صورت مرد را برش می‌دهد. هنگامی که برای بازجویی به دلیل حمله برده می‌شود، بازپرس از پینکی می‌خواهد که پیشنهاد کولئونی برای کار برای خدمه‌اش را بپذیرد، اما پینکی قبول نمی‌کند. در همین حال، تحقیقات آیدا او را به اسنو می‌برد، جایی که او از رز در مورد کارت هیل و مردی که آن را ترک کرده سؤال می‌کند. بعداً، پینکی می‌فهمد که رز واقعاً اسپایسر را از نوار می‌شناسد، و به این ترتیب حقایق باند را برای قتل هیل تهدید می‌کند. اسپایسر که از خشونت پینکی به ستوه آمده است، می خواهد از باند خارج شود. کتاب صوتی صخره برایتون

پینکی برای از بین بردن اسپایسر که اکنون یک پایان شلوغ است، او را به پیست اسب سواری می برد که در آنجا قصد کشتن او را دارد. اما قبل از اینکه Pinkie بتواند کاری انجام دهد، توسط افراد کلونی مورد حمله قرار می گیرند. پینکی اسپایسر را رها می کند تا بمیرد اما بعداً متوجه می شود که از این حمله جان سالم به در برده است. کتاب صوتی صخره برایتون هنگامی که آنها ملاقات بعدی را انجام می دهند، پینکی اسپایسر را به سمت پایین از پله ها هل می دهد و به همکارانش می گوید که این یک تصادف بوده است. در همین حال، پینکی تصمیم می گیرد با رز ازدواج کند تا از شهادت او در دادگاه جلوگیری کند. در جشن نامزدی آنها، پینکی با وقاحت می گوید که اسپایسر را با خونسردی کشته است. از بین همه اعضای باند، فقط کوبیت وفاداری مداوم او به پینکی را زیر سوال می برد. ایدا هوشمندانه احساس می‌کند که کوبیت حلقه ضعیف حلقه درونی پینکی است و او را برای کسب اطلاعات در مورد هیل تشویق می‌کند.

برای خرید کتاب صوتی صخره برایتون گراهام گرین به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.

بعد از ازدواج با رز و داشتن رابطه جنسی با او برای اولین بار، پینکی همچنان نگران است که رز به او سر بزند، به خصوص پس از اینکه متوجه شد همسر جدیدش با آیدا صحبت کرده است. در شب عروسی خود، آنها پیام های گرامافون را جداگانه برای یکدیگر ضبط می کنند تا بعداً به آنها گوش دهند. در ضبط پینکی، او بی امان به رز فحش می دهد و توهین می کند. پینکی نقشه‌ای می‌سازد تا رز را به حومه شهر بکشاند، جایی که به آنها پیشنهاد خودکشی مضاعف را می‌دهد و او را مجبور می‌کند اول برود. خوشبختانه، ایدا و دالو به موقع می‌رسند تا رز را از کشتن خود بازدارند. در تلافی، پینکی سعی می‌کند به سمت آیدا اسید پرتاب کند اما اشتباه می‌کند و در عوض خودش را می‌سوزاند. پینکی که از شدت درد تشنج می‌شود، از صخره‌ای در همان نزدیکی سقوط می‌کند و می‌میرد. کتاب صوتی صخره برایتون

رز در یک غرفه اعتراف فاش می کند که با وجود جنایات و ظلم پینکی همچنان به او وفادار است. این رمان زمانی به پایان می رسد که رز به خانه می رود تا صدای ضبط شده گرامافون پینکی را برای اولین بار گوش دهد و انتظار شنیدن چیزی شیرین را دارد، غافل از محتوای بی رحمانه آن.

برایتون راک یک داستان متقاعد کننده است که حاوی یک ضدقهرمان بی رحم است که دوست داشتنش غیرممکن است اما نمی توان از او نیز دور نگاه کرد. کتاب صوتی صخره برایتون

Spinne...
ما را در سایت Spinne دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pinemind pinemind بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 7:50

سرزمین گوجه های سبز راوی نگهبانان پلیس رومانیایی را در خیابان های شهر تماشا می کند که با حرص آلوهای سبز را به جیب می زنند. خود او در کودکی توسط پدرش هشدار داده بود که خوردن آلو سبز خطرناک است، اما نگهبانان دریغ نمی‌کنند: «آنها می‌دانستند درخت‌های آلو در هر منطقه‌ای که پلیس می‌کردند کجاست. . . . آلوچه ها دهقان بودند. آلو سبز آنها را احمق کرد. دور از وظیفه خود را خوردند. آنها به دوران کودکی بازگشتند و آلو را از درختان روستا می دزدیدند.»

چشم انداز خانم مولر از یک دولت پلیسی که توسط دزدان آلو اداره می شود، مانند نوعی افسانه در مورد شر درهم آمیخته خواری، حماقت و بی رحمی است. راوی نگهبانان را در حالی که زنان جوان را در خیابان می‌گیرند، تماشا می‌کند. شاید یکی از این مردان بوده باشد که لولا را دنبال کرده و او را با "آرزوی حریصانه یک سگ گرسنه" مورد ضرب و شتم قرار داده است. در حالی که راوی درباره سرنوشت رقت انگیز لولا فکر می کند، این رمان نه تنها شامل آزار و شکنجه سیاسی مخالفان و آزار و اذیت آنها می شود. یک اقلیت ملی بلکه انواع خاصی از ستم و آسیب پذیری که زنان تحت رژیم پلیس تجربه می کنند. بیشتر گزارش‌های ادبی اروپای شرقی کمونیست از نویسندگان مرد آمده است، و به‌ویژه جالب است که از خانم خانم. سرزمین گوجه های سبز

برای دانلود کتاب صوتی سرزمین گوجه های سبز هرتا مولر به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.

در پایان، راوی تصمیم می‌گیرد مانند لولا خود را نکشد، بلکه به آلمان مهاجرت کند، همانطور که اکثر آلمانی‌های رومانی چه قبل و چه پس از سقوط چائوشسکو در سال 1989 انجام داده‌اند. از قرن هجدهم سلطنت امپراطور ماریا ترزا تا قرن کمتر روشن فکری خودمان زنده مانده است. خانم مولر غم و اندوه خاصی را نسبت به پیامدهای تاریخی مهاجرت، عذاب قریب الوقوع فرهنگ و جامعه بومی خود بیان می کند. او همچنین تصویری قوی و دفع کننده از دنیایی که در رومانی به جا گذاشته است ارائه می دهد. یکی از دوستان راوی به عنوان مهندس در یک کشتارگاه کار می کند: «کورت هر هفته درباره کشتارگاه به من می گفت. کارگران هنگام سلاخی حیوانات خون گرم می نوشیدند. آنها گوشت اندام و مغز را دزدیدند. . . . کرت گفت که همسران و فرزندان آنها شریک جرم هستند. همسران از دم‌های سفت گاو برای برس‌های بطری استفاده می‌کنند و بچه‌ها دم‌های انعطاف‌پذیر را برای بازی با آن‌ها به دست می‌آورند. چه در حال دزدیدن کله پاچه های تازه یا آلو سبز، سموم سیاسی با عواقب طولانی و خورنده تاریخی را مصرف کنید.

سرزمین آلوهای سبز (۱۹۹۴) سومین رمان هرتا مولر نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل است. احتمالاً شناخته‌شده‌ترین اثر مولر، داستان چهار جوان است که در یک دولت پلیس توتالیتر در رومانی کمونیست زندگی می‌کنند. راوی-قهرمان داستان زن جوانی است که در طول رمان بی هویت می ماند. او متعلق به اقلیت قومی آلمانی ساکن رومانی است. مولر این رمان را به یاد دوستان رومانیایی خود که در رژیم چائوشسکو کشته شدند تقدیم کرد. سرزمین گوجه های سبز

این کتاب که در سال 1996 توسط مایکل هافمن به انگلیسی ترجمه شد، نشان می دهد که چگونه مخالفان اقلیت آلمانی در رومانی تحت آزار و اذیت مضاعف تحت رژیم نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیستی که به مدت بیست و چهار سال مردم خود را سرکوب می کرد، قرار گرفتند. او و همسرش در روز کریسمس سال 1989 اعدام شدند.

لولا دختر فقیری از استان هاست که برای تحصیل روسی به دانشگاه زنان در رومانی می رود. او با پنج دختر دیگر، از جمله راوی، یک خوابگاه مشترک دارد. لولا و هم اتاقی‌هایش در مورد داشتن جوراب‌های ساق بلند خیال‌پردازی می‌کنند و این واقعیت را تأیید می‌کنند که آنها در واقع بسیار فقیر هستند. در عوض، دختران باید با جمع کردن منابع ناچیز خود به آنچه دارند بسنده کنند.

لولا تجربیات خود را در یک دفتر خاطرات ثبت می کند و تمایل خود را برای فرار از دنیای توتالیتر مدرسه و جامعه رومانیایی بیان می کند. او در شب سوار اتوبوس می شود و با غریبه ها، مردانی که از کار کارخانه خود به خانه باز می گردند، رابطه جنسی بی رحمانه و ناشناس برقرار می کند. او همچنین با معلم بدنسازی خود رابطه نامشروع دارد. پس از یک سری تجربیات بد و یک کشمکش کلی برای سازگاری با زندگی در شهر، لولا خود را حلق آویز می کند و دفتر خاطرات خود را در چمدان راوی می گذارد. سرزمین گوجه های سبز

Spinne...
ما را در سایت Spinne دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pinemind pinemind بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 7:37

کتاب صوتی در انتظار گودو بکت از توضیح بیشتر شخصیت ها فراتر از آنچه در نمایشنامه نوشته بود خودداری کرد. او یک بار به یاد می آورد که وقتی سر رالف ریچاردسون "خواسته پایین بودن پوتزو، آدرس خانه و رزومه خود را داشته باشد، و به نظر می رسید که آینده این اطلاعات و اطلاعات مشابه را شرط تحقیر خود برای نشان دادن بخشی از ولادیمیر... به او گفتم که تمام آنچه در مورد پوزو می‌دانم در متن بود، که اگر بیشتر می‌دانستم آن را در متن قرار می‌دادم و این در مورد شخصیت‌های دیگر هم صادق بود.»

وقتی بکت شروع به نوشتن کرد، تصویری بصری از ولادیمیر و استراگون نداشت. در متن هرگز از آنها به عنوان ولگرد یاد نمی شود ، اگرچه اغلب با لباس های ولگرد روی صحنه اجرا می شوند. راجر بلین توصیه می‌کند: "بکت صدای آنها را شنید، اما نمی‌توانست شخصیت‌هایش را برای من توصیف کند: "تنها چیزی که من از آن مطمئن هستم این است که آنها کاسه‌دار می‌پوشند . " زمانی که بکت در فاکسراک بزرگ می‌شد، کلاه کاسه‌زن البته برای مردان در بسیاری از زمینه‌های اجتماعی بسیار بدحجابی بود ، و [پدرش] معمولاً این کلاه را می‌پوشید. » با این حال، نمایشنامه نشان می‌دهد که لباس‌هایی که حداقل استراگون می‌پوشد کهنه هستند. وقتی ولادیمیر به او گفت که باید شاعر می‌شد، استراگون می‌گوید که او بود، به ژنده‌هایش اشاره می‌کند و می‌پرسد که آیا واضح نیست. کتاب صوتی در انتظار گودو

برای مشاهده خلاصه کتاب در انتظار گودو به کتابخانه اسپین مراجعه فرمایید.

هیچ توصیف فیزیکی از هیچ یک از این دو شخصیت وجود ندارد. با این حال، متن نشان می‌دهد که ولادیمیر سنگین‌تر از این زوج است: صحنه تأمل در خودکشی دقیقاً به ما می‌گوید. بولرها و دیگر جنبه های کمیک شخصیت آنها، مخاطبان مدرن را به یاد لورل و هاردی می اندازد که گهگاه در فیلم هایشان ولگرد بازی می کردند. جرالد ماست در کتاب The Comic Mind: Comedy می نویسد: « بازی گذر از کلاه در انتظار گودو و ناتوانی لاکی در فکر کردن بدون کلاه، دو اشتقاق آشکار بکت از لورل و هاردی هستند – جایگزینی فرم به جای ذات، پوشش به جای واقعیت». و فیلم ها "blather" آنها، که شامل Hibeo-English استاصطلاحات، نشان می دهد که هر دو ایرلندی هستند.

ولادیمیر در بیشتر نمایشنامه می ایستد در حالی که استراگون بارها می نشیند و حتی چرت می زند. استراگون بی‌تفاوت و ولادیمیر بی‌قرار است. ولادیمیر به آسمان می نگرد و در مورد مسائل مذهبی یا فلسفی فکر می کند. استراگون «متعلق به سنگ است»، با چیزهای دنیوی از جمله اینکه چه چیزی می تواند بخورد و چگونه دردها و دردهای جسمی خود را کاهش دهد، مشغول است. او مستقیم، شهودی است. ابزار یکنواخت و تشریفاتی که استراگون به طور مداوم بر روی سنگ می نشیند را می توان به سوهان زدن دائمی میخ که وینی در روزهای شاد ، یکی دیگر از نمایشنامه های بکت انجام داد، تشبیه کرد، که هر دو کنش نشان دهنده فرسایش آهسته و عمدی زندگی شخصیت ها است. [ تحقیق اصلی؟ ]به خاطر سپردن او سخت است اما وقتی از او خواسته می شود می تواند چیزهای خاصی را به خاطر بیاورد، مثلاً وقتی ولادیمیر می پرسد: " اناجیل را به خاطر می آورید ؟" استراگون در مورد نقشه های رنگی سرزمین مقدس به ولادیمیر می گوید که قصد داشت در کنار دریای مرده به ماه عسل برود . این حافظه کوتاه مدت او ضعیف ترین است و نشان می دهد که او ممکن است در واقع از بیماری آلزایمر رنج می برد. آلوارز می نویسد: "اما شاید فراموشی استراگون سیمانی باشد که رابطه آنها را به هم پیوند می دهد. او مدام فراموش می کند، ولادیمیر مدام به او یادآوری می کند؛ بین آنها زمان می گذرد. کتاب صوتی در انتظار گودو " فراموشی استراگون به نویسنده سودمندی روایی خاصی نیز می‌دهد و به مکالمه‌های پوچ و پیش پا افتاده بین او و ولادیمیر اجازه می‌دهد تا بی‌وقفه ادامه پیدا کند. [ تحقیق اصلی؟ ] آنها پنجاه سال است که با هم زندگی می کنند، اما وقتی پوتزو از آنها پرسید، سن واقعی خود را فاش نمی کنند. زندگی ولادیمیر نیز بدون ناراحتی نیست، اما او در بین این زوج مقاوم‌تر است. "درد ولادیمیر در درجه اول درد و رنج روانی است، که به این ترتیب دلیل مبادله داوطلبانه کلاه خود با لاکی است، بنابراین نشان دهنده تمایل نمادین ولادیمیر به افکار شخص دیگری است." این توصیفات، برای برخی، بیانگر عمل تفکر یا حالت ذهنی (ولادیمیر) و چیزهای فیزیکی یا بدن (استراگون) بود. این به صورت بصری با توجه مداوم ولادیمیر به کلاه و استراگون به چکمه هایش به تصویر کشیده شده است. در حالی که این دو شخصیت از نظر خلق و خوی متضاد هستند، با پاسخ‌های متفاوتشان به یک موقعیت، هر دوی آنها ضروری هستند، همانطور که در روشی که تفکرات متافیزیکی ولادیمیر توسط خواسته‌های فیزیکی استراگون متعادل شد، نشان داده شد. کتاب صوتی در انتظار گودو

Spinne...
ما را در سایت Spinne دنبال می کنید

برچسب : کتاب صوتی در انتظار گودو, کتاب در انتظار گودو, در انتظار گودو, نویسنده : pinemind pinemind بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 16:03